فیلم دیور و من، محصول کشور فرانسه در ژانر مستند، داستان پشت صحنهی طراحی و تولید اولین مجموعهی couture رف سیمونز بعد از استخدام شدن به عنوان طراح ارشد خانه مد دیور برای مجموعه پاییز و زمستان 2012-2013 را در هشت هفته روایت میکند. روندی که به طور معمول حدود شش ماه زمان میبرد.
این فیلم در ۱۷ آوریل ۲۰۱۴ در جشنواره فیلم ترابیکا که واقع در منهتن نیویورک است، اکران شد.
کارگردان این مستند، فردریک تنگ[1] روایت میکند که اولین باری که در مورد ساخت این مستند با رف سیمونز [2] صحبت کرده، او مخالفت کرده که دوربینی در تمام هشت هفته کاری که تا این حد نیز برایش حساسیت دارد، او را تعقیب کند. اما از آن جایی که این لحظهها گنجینهای برای صنعت مد به حساب میآیند، او در نهایت موافقت میکند و در نتیجه این فیلم مستند که حاصل همکاری خارقالعاده خیاطان و طراحان و دیگر دستاندرکاران خانه مد دیور با عوامل ساخت فیلم است، ساخته میشود. برداشت از لفظ ‘I’ یا من به گفتهی کارگردان، آزاد است و میتوان کلیت عنوان را به رابطه مخاطب، دستاندرکاران برند یا حتی عوامل ساخت فیلم با برند دیور نسبت داد.
تاریخچه و اهمیت دیور
کریستین دیور بانی خانه مد دیور، متولد سال ۱۹۰۵ بود. او بعد از جنگ جهانی دوم و در شرایطی که مردم به افسردگی بعد از جنگ جهانی دوم مبتلا بودند و در عین حال در دوران جنگ به دلیل کمبود پارچه، صنعت مد از خلاقیت دورگشته و زنان در دامنهای صاف مانند جعبه به نظر میرسیدند، با رونقبخشیدن به مد سطح بالا یا Haute Couture انقلابی بدون خونریزی بهراهانداخت که نه تنها صنعت مد، بلکه روحیهی مردم و جو بعد از جنگ را نیز تغییر داد. او با دامنهای پفدار و لباسهایی که فرم طبیعی و ساعت شنی بدن زنان را برجسته میکرد، صنعت سینما و فرش قرمزها را دگرگون کرده و کمبود پارچه زمان جنگ را به دست فراموشی سپرد. اون در سال ۱۹۵۷ درگذشت و از آن زمان خانه مد دیور نسل به نسل توسط طراحان سرشناسی اداره شده است.
این تاریخ جالب دیور باعث شدهاست که مردم همواره پیگیر این برند باشند و طراح ارشد آن زیر ذرهبین باشد؛ چون همه میدانند که انتظارات از کسی در این جایگاه چیست؟!
عضو جدید خانواده
حالا 55 سال بعد فوت از کریستین دیور، خانه مد دیور طراحی جدید را استخدامکرده و بدینترتیب رف سیمونز کارش را با دیور آغاز میکند.
اولین مجموعهی او با دیور، مجموعه ی Haute Couture است که قلب یک خانه مد است. بنابراین مهمترین چالش این مستند این است که موقعیت ترسناک و دشوار طراح ارشد جدید دیور را بهتصویربکشد؛ کسی که نه تنها باید میراث برند را حفظکند، بلکه باید امضای طراحی خود را داشتهباشد و در عین حال گذشته را نیز بهچالشبکشد.
به همین دلیل استخدام رف سیمونز برای این سمت عجیب است زیرا او یک مینیمالیست است و طراحیهای قبلیاش مردانه بوده یا به جنسیت خاصی محدود نمیشدند در حالیکه دیور برندی زنانه با لباسهاییست که بر پیچ و تاپ زنانه بدن تاکید دارند.
فضای این مستند و شخصیت طراح جدید، کارگردان را به ادامه ی ساخت علاقمندتر ساخت. تنگ معتقد است که طراح جدید مانند کریستین دیور فردی گریزان از رسانه است و این از نظر او نکتهای جالب است. در طول فیلم، صدای دیور و تصویرش پخش میشود که در واقع روایتگری فوقالعاده است اما هر چه به سمت انتهای آن میرویم، این صدا و تصویر محوشده و جای خود را به صدا و تصویر طراح جدید میدهند؛ درست همانند میراث کهنه برند که مدرن و نوسازی میشوند. بانی برند، کد های طراحی را مشخص کرده و طراح جدید نیز، با آنها آشنا میشود. رف سیمونز در انتها باید با حفظ میراث کریستین دیور، خلاقیت خودش را پیادهسازی کند.
بررسی زندگی طراحی که سررشتهای از مد نداشت
دیور مدرن
رف سیمونز تصمیم میگیرد مجموعه را دینامیک طراحی کند تا حرکت کردن آنها در فضا راحتتر شود زیرا حس میکند زنان نیز دینامیک هستند و درعینحال این شیوهای مناسب برای مدرنسازی است. رف طراحی است که به ندرت دست به قلم میبرد و با تصاویر و روی خود لباسها اسکچهایش را میزند. او علاقهی زیادی به هنر دارد و بنابراین به عنوان امضای شخصی برای طراحی مجموعهی جدیدش، نقاشیهای استرلینگ روبی[3]، هنرمند آمریکایی را به عنوان طرح روی پارچهها بر میگزیند؛ نقاشیهایی که حرکت و یا همان دینامیکی که میخواهد به لباسها بدهد را پررنگ میکنند.
کارهای استرلینگ روبی، فضای روانی را آزمایش میکنند که در آن حس شخصی و محدودیتهای اجتماعی با هم روبرو میشوند. این برداشت از هنر او نیز حتی میتواند استعارهای از خلاقیت رف باشد که با میراث و محدودیت بصری از قبل تعیین شدهی برند دیور روبرو میشود.
تفسیر مجموعه
صنعت مد سالها بود که چنین چیزی به خود ندیده بود. افراد معروفی مانند آنا وینتور، سردبیر مجلهی وگ و ورساچه و جیکوبز به تماشای این مجموعه آمدند و وقتی نمایش تمام شد، موفقیت بهدستآمده بهنظر میرسید.
این مجموعه رنسانسی برای دیور بود و مسیر جدیدی را رقم زد. در عین استفاده کردن از آیتمهای محبوبی که دیور با آنها شناخته میشود مانند کتشلوار ساده و دامنهای پفی و بالاتنههای دکلته ساده، از طرحهای جدید نیز استفاده کرد؛ به نظر میرسید که گذشتهی رسمی و آیندهی مدرن خانه مد دیور، جایی در میانهی راه به هم میرسند. آن هم درست وقتی که نقاشیهای استرلینگ روبی روی پیرهن معروف ساتن دیور به نمایش درآمدند.
چاشنی این فضا نیز، دیوارهای پوشیده با گلی بود که به عنوان ایدهی طراحی صحنه توسط طراح ارشد مطرح و استفاده شدند. این گلها مورد علاقهی شدید خود کریستین دیور نیز بودند.
خانه مد دیور و تلاش افراد خلاق و با استعداد در این برند
کارگردان این مستند، فردریک تنگ میگوید که پس از دو ماه فیلمبرداری و همراه تیم فوقالعاده با استعداد دیور بودن و درک کار سختشان، حس میکند که او نیز با آنها در تهیهی این مجموعه همکاری داشتهاست.
در واقع این گفتهی کارگردان، شروع نتیجهگیری ما نیز هست. آنچه این فیلم مستند قصد بیانش به مخاطبان را دارد این است که نمایشهای مدی که تنها سالی دوبار برقرار هستند، مجموعهای از دستاندرکاران که در واقع از بااستعدادترین و خلاقترین افراد دنیا هستند را برای تقریبا کل سال مشغول میکنند و به دلیل زیبایی این نمایشها و لباسهای تشکیل دهندهشان، زحمت این افراد و سختی و فشاری که شغلهای مرتبط با صنعت مد دارند، به ندرت مورد توجه است. در حالی که امروزه این صنعت تاثیر بسیار زیادی در هنر، اقتصاد و حتی سیاست دارد.
[1] Frederic Theng
[2] Raf Simons
[3] Sterling Ruby