زخم‌کاری؛ بازگشت، بازگشت اشتباهات

رویا عطارزاده
26 نوامبر 2023
موضوعاتی که به آن می‌پردازیم

«لباس‌ها اولین برداشت از هر شخصیت را به شما می‌دهند، یعنی درست قبل از این‌که فرد دهانش را باز کند؛ این، واقعا مشخص ‌می‌کند که او چه کسی است.» کالین آتوود، طراح لباس برنده‌ی اسکار، معتقد است لباس‌ها معرف شخصیت‌ها هستند و همین موضوع، اهمیت کار یک طراح لباس را در یک اثر بصری، از فیلم و سریال گرفته تا تئاتر و حتی تبلیغ تلویزیونی،  نشان می‌دهد. لباس‌ها قبل از هر عنصر دیگری، پیش‌زمینه را به تصویر می‌کشند. در این مطلب، با تمرکز بر طراحی لباس فصل دوم سریال «زخم کاری؛بازگشت» این مفهوم را بررسی می‌کنیم که چطور لباس‌های اشتباه، تعاریف اشتباه را به همراه دارند.

نمایی از قسمت پنجم زخم‌کاری؛بازگشت

لباس، تصویر اولین برداشت

 شاید این عقیده به نظر درست نرسد اما یک واقعیت انکار ناپذیر است که لباس‌ها، فارغ از ابتدایی‌ترین تصویر، اولین نظرات راجع به عقاید، باورها، شیوه‌ی زندگی و انتخاب‌های فرد را مورد قضاوت دیگران قرار می‌دهند. شاید به همین دلیل است که انتخاب لباس مناسب، یکی از مهم‌ترین تصمیم‌های ابتدایی هر فرد است. اگر همین تصمیم ابتدایی در قالب تصویرسازی یک روایت، به درستی اتخاذ نشود، این توانایی را دارد تا ساختار کلی یک اثر را زیر سوال برده و به‌هم بریزد.

سمیرا، طلوعی، شفاعت ، میثم پیش از طوفان

لباس‌ها، راوی قدرتمند یا شیء تزئینی

به گفته‌ی آتوود «وظیفه‌ی طراح لباس این است که لباسی بر تن شخصیت بپوشاند که حتی وقتی قرار است شخصیت‌ها صرفا زیبا به نظر برسند، لباس‌هایشان جنبه‌های زیادی را در نظر بگیرد.»؛ اما وقتی طراح بر یک جنبه تمرکز کرده و باقی وجوه را از یاد ببرد، لباس از یک تکمیل‌کننده‌ی روایت، به یک عنصر تزئینی بی‌ربط تبدیل می‌شود که حتی ممکن است ضد روایت پیش رفته و مخاطب را مدام از غوطه خوردن در فضای اثر تصویری بیرون بکشد.

نمایی از لباس لایه لایه شیدا در مهمانی خداحافظی شهریار

بازگشت با برگی سوخته

سریال نمایش خانگی «زخم‌کاری؛ بازگشت»، به کارگردانی محمدحسین مهدویان، از اواسط خرداد ماه 1400 پخش خود را آغاز کرد و با به نمایش کشیدن داستانی پرهیجان و اقتباسی، توجه مخاطبان زیادی را به خود جلب کرد. این سریال توانست در فصل اول نمایش، به موفقیتی چشمگیر دست پیدا کند. مهم‌ترین برگ برنده‌ی این سریال در فصل اول، هم‌خوانی نسبی و درست تمام عناصر بصری و روایی در کنار یکدیگر بود؛ نقطه‌قوتی که گویا در فصل دوم از دست داده و در بازی خودنمایی در برابر مخاطبان، به رقیبانی نه چندان قدر باخته است.

نمایی از قاب‌بندی فصل اول
نمایی از قاب‌بندی فصل اول

بازروایی و آغاز فصلی دوباره

بازگشت در سینما یا ادامه دادن قصه‌ای که پیش از این، برای مخاطب پیش‌زمینه‌ای جذاب را تصویر کرده، برخلاف باور عموم در هیچ جغرافیایی از صنعت سینما ساده نیست؛ بلکه پر از چالش‌ است و مهم‌ترین چالش، هم‌پا نگه‌داشتن مخاطب با اثر، و هم‌اندازه بودن با سطح توقع ایجاد شده در اوست. در نظر نگرفتن این نکته، و اگر بخواهیم بدبینانه نگاه کنیم، دلخوش بودن به وفاداری مخاطب، اشتباهی است که پخش قسمت و فصل دوم‌های زیادی را به شکست منجر کرده  و در این‌جا مشخصا، یقه‌ی زخم‌کاری2 یا زخم‌کاری؛ بازگشت را نیز گرفته است.

رضا شفاعت، دست اجرایی پشت پرده

گروه سازنده، با اتکا بر موفقیت فصل اول، تلاشی برای جلب رضایت مخاطب نکرده و با رویکردی تبلیغاتی، دست به ساخت فصل دوم زده است. نشانه‌های این رویکرد، در تک‌تک عناصر اثر نمایشی قابل مشاهده است؛ از روایت عجولانه‌ و گاهی بی‌منطقی که ادعا می‌شود با اقتباس از مهم‌ترین اثر نمایشی جهان، یعنی هملت، ساخته شده، تا عناصر بصری مانند فیلم‌برداری، نورپردازی، طراحی صحنه و در این‌جا مهم‌تر از همه، طراحی لباس.

نمایی از شخصیت مالک مالکی، در فروپاشی روانی

فرصت سوزی یا ایستادن بر پنجه‌ی دیگری

در نگاه اول به نظر می‌رسد طراح لباس سریال، مریم جعفری طادی که با اولین پروژه‌ی حرفه‌ای‌ خود در این سِمت مواجه بوده، سعی کرده تا به آن‌چه طراح فصل اول، آرتا ماهان، در ذهن مخاطب ساخته وفادار بماند و تا حد زیادی، امضای طراحی او را حفظ کند؛ اما داستان جدید، قطعا با چالش‌های جدید در همه‌ی وجوه همراه است؛ موقعیت‌هایی جدید که نیاز به توضیح دارند، جا مانده‌هایی از گذشته که نیاز به بازتعریف دارند، و از همه مهم‌تر شخصیت‌هایی که همین حالا از گذشته سردرآورده‌اند اما پر از ابهامند. این شخصیت‌ها، مهم‌ترین فرصت طراح برای خلق و به اثبات رساندن قدرت خود در طراحی و سلیقه بوده‌اند. فرصتی که جعفری طادی از آن گذشته و با انتخاب‌های اشتباه، خوانش‌های پیش‌زمینه‌ای را به کل تحت تأثیر قرار داده است.

شیدا و شهریار، دو شخصیت نوپای زخم‌کاری2

لباس‌های بی‌تجربه

شاید بتوان گفت که عدم تجربه‌ی طراح، توجیهی بر ناهم‌خوانی لباس‌هاست؛ اما سنخیت نداشتن کمد لباس شخصیت‌ها با شناسنامه و کنش‌های آن‌ها، نشان از اصرار بر پیروی ناآگاهانه و کورکورانه از الگویی از قبل تعیین شده، و عدم توجه به جزئیات دارد. برای اولین تجربه‌ در نقش طراح، کار کردن بر روی بستری که پیش از این به خوبی تعریف شده، چالشی پیش‌برنده است. او می‌توانست با جزئیات هوشمندانه، سلیقه، دقت و کاربلدی خود را در قاب تصویر نشان دهد.

نمایی از سمیرا، در کتی که لایق او نیست

« اگر می‌خواهید کسی احساس گرما کند، به او رنگ گرم می‌پوشانید و نور گرمی روی او می‌گذارید و تصویر را می‌گیرید. گاهی اوقات، همه‌ی چیزی که داستان احتیاج دارد، کمی هل داده شدن با رنگ‌هاست.» این نقل قولی است از آتوود که جایزه‎ی بفتای خود را از طراحی لباس «ادوارد دست قیچی» تیم برتون دارد. بدین‌جهت، منصفانه نیست اگر دانش ابتدایی طراح لباس زخم‌کاری؛ بازگشت را زیر سوال ببریم. او درک نسبتا درستی از کارکرد رنگ‌ها داشته، اما در به کارگیری همین نکته نیز بی‌توجهی کرده است.

شیدای سرکش، در نارنجی گرم
شیدای سرکش، در نارنجی گرم

سیاست زنانه، مدفون شده در طرح‌ها

سیما، زن جوان و مهربان رضا شفاعت، مادرخوانده‌ی دو جوان دهه هفتاد و هشتاد، هنرمند موزیسین و نقاش، پرانرژی و جذاب، باهوش و به غایت با سیاست و حریص است. او تمام ویژگی‌های لازم برای شخصیت برنده بودن را دارد و پله پله با نمایشی که از خود به جای می‌گذارد، توقع مخاطب را بالا می‌برد. به نظر می‌رسد چنین شخصیتی، کمد لباسی جذاب و جسورانه، گرم و در عین حال پرهیجان داشته باشد. به کارگیری هوشمندانه‌ی پترن‌ها می‌توانند به پیچیدگی و درایت این شخصیت در ذهن تماشاگر دامن بزنند؛ اما این راهی نیست که طراح انتخاب کرده باشد. سیما با همه‌ی این ویژگی‌ها، در یک جمله ، بدسلیقه است!

سیما در کسوت زنی شاغل!

صورتی، یا بازگشت به سقوط

الناز ملک بازیگر نقش سیما، تمام تلاشش را کرده تا به تمام ویژگی‌های او جان ببخشد. درست است که هربار در برابر قاب دوربین، قطعه‌ای متفاوت به تن دارد، جسارت در برش‌های نابسامان لباس‌هایش سرک می‌کشند و پالت رنگی کمدش غالبا گرم و آرام است؛ اما همه‌ی این‌ها، به انتخاب طراح لباس، در جای نادرست قرار گرفته‌اند. ترکیب قطعات نادرست لباس‌ها در کنار پترن‌های بی‌منطق و اشتباه، استفاده از صورتی درخشان در اتمسفر محتاطانه‌ی صحنه، سیما را گاهی به شخصیتی صرفا لوند و بی‌مهابا تبدیل کرده است. او با شلوارهای بوهمی، پیراهن‌های اورسایز شلخته و مینی‌اسکارف‌های گل‌گلی، از زنی مقتدر و هوشمند، به هنرمندی هیجانی می‌ماند که برای پر کردن کمد لباس‌هایش به هیچ فرهنگی رحم نکرده است. دشداشه‌های تیره‌ی عربی‌اش، او را بیش از سیمای زخم‌کاری2، به آیسانِ سقوط نزدیک کرده‌اند.

ترکیب روسری و گل‌گلی و کت راه‌راه بر پیکر سیما!
ترکیب روسری و گل‌گلی و کت راه‌راه بر پیکر سیما!
سیما زخم‌کاری؛بازگشت، یا آیسان سقوط؟

شلختگی و رخ‌نمایی برندها

باید ذکر کرد کمد شلوغ و پترن‌های بی‌منطق لزوما اشتباه نیستند. مویرا رز، یکی از چهار شخصیت اصلی سیتکام شیتز کریک، به کمد عجیب و بی منطقش مشهور است. او که زنی متمول اما ورشکست شده است، تمام شخصیت، قدرت، مهر و عاطفه و خلاصه‌ی ویژگی‌هایش را در لباس‌هایش تعریف می‌کند. به علاوه، به عنوان کسی که وسواس شدیدی بر ظاهرش دارد، کمد لباس شلوغ و عجیب و غریبش تناقض رفتاری‌اش را به خوبی به تصویر می‌کشد. مویرا، مدام سعی بر متفاوت نشان دادن خود دارد و به همین جهت، در شصت و اندی سالگی، آخرین پیراهن اوت‌کوتور ران‌وی تام فورد را بی‌هیچ خجالتی بر تن می‌کند تا به چشم برسد؛ اما سیما، مویرا نیست.

مویرا رز در پیراهنی نامتعارف
مویرا رز در پیراهنی نامتعارف

سیما در فضای کثیف سیاست اقتصادی، همسر جوان رضا شفاعتی است که اهرم اجرایی تمام فساد‌های پشت پرده است. شاید با نگاهی مثبت‌نگر بتوان شجاعت را به لباس‌های او نسبت داد؛ اما بی‌سلیقگی فاکتوری جدا نشدنی از این شجاعت است.

سیما و رضا شفاعت در یک قاب
سیما و رضا شفاعت در یک قاب

بازنمایی قدرت در بازگشت به تراژدی

سمیرا، شخصیتی شناخته‌شده برای تماشاگر است. او قبلا با تمام قوای لیدی مکبث‌وارش، حرص و طمع و در عین حال عشق بی‌رقیب مادرانه‌اش را به اثبات رسانده است؛ اما لباس‌ها برای او چه می‌کنند؟ در واقع هیچ! داستانی تکراری را تکرار می‌کنند. در حالی که این سمیرای بازگشته در زخم‌کاری؛ بازگشت،  سمیرای زخم کاری فصل اول نیست. او ماده‌شیری زخم خورده است. همسرش را که مهره‌ی اصلی قدرتش بود از دست داده، وجهه‌ی بی‌بدیلش را نه تنها در برابر میثم که پیش همه گم کرده و از همه مهم‌تر، جگرگوشه‌اش را در جنگی نابرابر باخته است؛ اما هم‌چنان در بازی بی‌پایان قدرت، ایستاده تا با تمام قوا در برابر لشکر بی‌پایان دشمنان بجنگد و لباس‌های نابسامانش، هیچ کمکی در به تصویر کشیدن ایستادگی او نمی‌کنند. او نیز گرفتار شلختگی شده، پالت رنگی‌اش را از دست داده، و اقتدار حتی ظاهری‌اش را با صندوقچه‌ای از لباس‌های لایه لایه و شلوارهای پانک جا‌به‌جا کرده است.

سمیرا در کنار طلوعی
سمیرا، لیدی مکبثی بی‌قدرت

شیدا، عشق دوران سرکشی

در این بین، شیدا با لباس‌هایش در جایگاه درست‌تری ایستاده است. او که بازیگر و هنرمند تئاتر است، کمد جوان‌پسندانه، ساده و گویاتری دارد. لباس‌های شیدا، تصویر درستی از نگاه معصومانه و در عین حال جسارت هیجانی‌اش ارائه می‌دهند. شیدا سرکش نیست؛ آیتم‌های پوششی‌اش نیز همینطور. سادگی و عشق و وفاداری، بارزترین ویژگی‌های او هستند و این صفات، از رنگ‌های آرام و ترکیب‌ قطعات هنرمندانه‌اش به نظر می‌رسد؛ اما بی‌سلیقگی دامن او را هم گرفته که مشخص‌ترین مثالش، لباس‌های خانگی با برش‌های شلخته و چندطبقه‌ی اوست.

شیدا گم شده در لایه‌ها

زیر نقاب مردانگی

مردان زخم‌کاری؛ بازگشت، یونیفرم‌پوشند. فارغ از شخصیت کاری و سیاست‌مدارشان، وجهه‌ای برای به تصویر کشیدن ندارند، در کت‌شلوارهای رسمیشان گیر افتاده‌اند و شاید با همین روند ساده، بیشتر و بهتر از دیگر شخصیت‌ها برای به نمایش گذاشتن مقاصدشان، لباس‌ها را به کار می‌برند. هیچ‌یک در هیچ موقعیتی از چهارچوب مستحکم و اتوخورده‌ خارج نمی‌شوند و در جایگاه پدر، همسر و مرد خانواده، منظم به نظر می‌رسند و پا از قالب خود بیرون نمی‌گذارند.

مردان در یونیفرم‌های سیاست

مردان در چهارچوب سیاست

مسعود طلوعی که در این فصل به عنوان مهره‌ی اصلی این هرم قدرت به تصویر کشیده شده، با پالت رنگی یکسان و بدون ریسک، به طور مداوم به یک شکل تصویر شده که شاید همین امر، به غیر قابل حدس بودن او کمک کرده است. ست‌های ورزشی خانگی‌اش نیز، هم‌چنان او را در همین مسیر نگه داشته‌اند. البته که کامبیز دیرباز با تمام توان سعی کرده اقتدار این شخصیت را به درستی به تصویر بکشد؛ اما قطعا کمد لباس‌های هوشمندانه‌تری می‌توانست بیشتر به او کمک کند.

مسعود طلوعی و بازنمایی فضای امن با لباس ورزشی

این رویکرد، در طراحی لباس رضا شفاعت با بازی مهران غفوریان نیز قابل مشاهده است. هرچند که چنانچه پیش‌تر اشاره شد، مردان فصل اول نیز همین چهارچوب را پیش گرفته بودند؛ اما در فضای امن داخل خانه می‌شد وجوه دیگری از آنان را با کمک لباس‌هایی متفاوت‌تر دید و درکی نو از آنان داشت.  

طراحی لباس فیلم "پری دریایی کوچولو" و تأثیر آن بر دنیای مد
ادامه مطلب

قد کشیدن با ریشه‌های درد

میثم با وجود این‌که شکست عشقی خورده، مرگ خواهر، معشوق و پدر را دیده و استخوان ترکانده است؛ قد کشیده، بزرگ شده، و رشد کرده است. ته‌ریش مداوم، کت و شلوارهای ساده و بی‌حاشیه، لباس‌های روزانه‌ی ساده در پالت‌رنگی‌های خنثی، او را از نوجوانی پر از گره، به جوانی با مشکلات بزرگ تبدیل کرده است. او با این انتخاب لباس، انگار یونیفرم جنگی بازگشت به تن کرده و به خوبی در جایگاه پدر نشسته است. ست لباس‌های روزانه‌ی او نیز، منصفانه، به شخصیت در حال رشد او کمک کرده‌اند.

میثم مالکی، فرزند مالک مالکی
میثم و ست روزانه

بیرون ایستادن از جعبه

این نکته نیز حائز اهمیت است که شخصیت‌های فرعی مثل جاوید، الهام، کیمیا یا فرناز و شهریار، تا حدی رابطه‌ی درست‌تری با لباس‌هایشان دارند. کمد این شخصیت‌ها، هرچند که در حد کمد یک تیپ ساده باقی مانده؛ اما تصویری را مخدوش نمی‌کند. حتی شخصیتی مثل جاوید، با ویژگی‌هایی که به زعم فرهنگ غالب اجتماعی ناهنجار است، به خوبی عدم ثباتش را در قالب رنگ‌ها و البته بیشتر، گریم متفاوتش جای داده است.

جاوید، بیرون از قاب

شخصیت پانی، در اولین و تنها تصویر ارائه شده تا این لحظه، مشخصا قالب منصوره را تکرار کرده تا به تئوری جایگزین شدن این دو زن با یکدیگر قوت ببخشد. باید دید که طراح در ادامه او را چگونه به تصویر کشیده است.

بازگشت یا ناامیدی

زخم‌کاری؛ بازگشت یا زخم‌کاری2، اتفاقی ناامید کننده برای مخاطب است. مهدویان، که پیش‌تر با شبه‌مستندهای ایستاده در غبار و آخرین روزهای زمستان، توجه مخاطب را جلب کرده بود و با دو قسمتیِ ماجراهای نیمروز، قدرت خود در روایت را به تصویر کشیده بود، با فصل اول زخم کاری توانست ادعا کند که ترسی از فرم روایی سریال ندارد؛ اما روایت عجولانه، تدوین پُر پَرش، میزانسن‌های کلیشه‌ای و تصاویر پر از تبلیغات زخم‌کاری؛بازگشت این ادعا را شکسته و از بین بردند.

 قطعا طراح لباس، فارغ از بی‌تجربگی، می‌توانست عملکرد بهتری داشته باشد. او با به‌کارگیری درست امکانات بصری و دستی که مشخصا بازتر از طراح قبلی بوده، صحنه‌ای برای خودنمایی داشته است؛ اما سیاست اطمینان بر مخاطبی که بی‌ چون و چرا وفادار خواهد ماند، فرصت درخشش را از او گرفته و شاید، تعریفی اشتباه و توانایی او ساخته است.

معرفی 10 مستند برتر حوزه مد و فشن
ادامه مطلب

 درست این‌جاست که می‌توان دید، چطور لباس‌های اشتباه، با بازنمایی تعاریف اشتباه، ساختار کلی یک اثر را به هم ‌می‌ریزند.

اشتراک گذاری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلیه‌ی حقوق مادی و معنوی مالکیت مطالب منتشر شده بر عهده‌ی مجله‌ی کمد سارک می‌باشد، هرگونه بازنشر بدون ذکر منبع و یا ارجاع در هر شبکه‌ی اجتماعی بدون کسب اجازه، مورد پیگرد قانونی قرار خواهد گرفت.

لینک‌های مفید
کمد سارک در شبکه‌های اجتماعی

Completing this form is to improve the content of the magazine.