هویتسازی با طراحی لباس در قصهها
به تصویر کشیدن لباس شخصیتهای داستان از جمله عواملی است که در انتقال پیام و زیباسازی روند قصه ما برای مخاطب تاثیر بهسزایی دارد. ایجاد توصیفات زنده و حقیقی از شخصیتها در روند داستان، نشانه یک نویسنده ماهر و خوب است. به عبارتی نوعی نوشته توصیفی به شمار میآید.
هر زمان صحبت از پوشش و یا لباس کاراکتر یک داستان میشود یاد فیلم Colette، میافتم. داستان یک نویسنده فرانسوی و تاثیری که توصیفات خارقالعاده او از شخصیت داستان در پوشش مردم عادی میگذارد. در ادامه بیشتر به داستان این فیلم با بازی درخشان Keira Knightley خواهیم پرداخت.
در ابتدا این سوال مطرح است که آگاهی از لباس شخصیتها و لزوم اجرای آن در طول قصه چه ضرورتی دارد؟
در همین خصوص به بررسی چهار دلیل اصلی به منظور توصیف لباس کاراکترهای یک داستان میپردازیم.لباس یک شخصیت، دریچهای است برای نمایان ساختن بسیاری از جنبههای زندگی آنها.
از پوشش یک شخصیت موارد زیر استنباط میشود:
۱-لباس هر شخص هویت آن را نمایان میسازد.
برای مثال در پوشیدن یک کت بلند خز تا زانو و یک کت کڑوال و معمولی فرق وجود دارد. درست است که هر دو لباس بیرون هستند اما بعید به نظر میرسد که توسط یک فرد و یا یک هویت ثابت پوشیده شود. خوانندگان سبک و علاقه شخصیت را میتوانند از پوشش آنها تشخیص دهند.
۲-لباس به معنای ثروت یک شخصیت است.
آیا کاراکتر اصلی رمان شما از یک طبقه کارگر میآید؟ پس احتمالا لباسهای راحتی حتی در موقعیتهای متفاوتی به تن میکند و کمتر سمت تنپوشهای گران قیمت و مجلل میرود. خرید کردن و یا به روز بودن ممکن است از اولویتهای آخر این شخصیت باشد. این توصیف، مثالی از زندگی واقعی است. همانطور که کمابیش در مصاحبههای تلویزیون راجب آن شنیدهاید که چقدر دغدغهها در سطوح مختلف جامعه با هم متفاوت هستند.
۳-لباس، دیدگاه یک شخصیت را نسبت به جهان نشان میدهد؟
این مورد را میتوان در مثالی از یک شخصیت دیپلماتیک و سیاسی و یا یک طراح و گرافیست مقایسه کرد. هر چند که ممکن است از دیدگاه خواننده این موارد و یا قضاوتها به گونهای متفاوت جلوه کند.
شخصیتی که مسائل را بهگونهای جدی میگیرد و گذر از آن ها برایش کار سادهای نیست در مقابل فردی که هر اتفاقی میتواند برایش نشانهای از ایجاد یک اثر جدید باشد و با خیالی آسود از آن گذر کند. به منظور مطالعه بیشتر اینجا کلیک کنید.
۴-لباس، زمان و مکانی را که شخصیت در آن وجود دارد به تصویر میکشد.
این امر به شما کمک میکند تا به عنوان بخشی از روند جهانیسازی در تنظیم دوره زمانی کتاب خود دقیق باشید . این موضوع مربوط به اشکال نوشتن است و فقط در داستانهای تاریخی صدق نمیکند. در همین خصوص توجه شما را جلب میکنم به داستان بیگانه، نوشته آلبرکامو. این کتاب در دهه ۴۰-۵۰ میلادی منتشر شده و حال و هوای زندگی روزمره مردم همان دوره را حکایت میکند.
زمانی که ماری کاردونا، دوست دختر مورسو به دیدار او در زندان میرود با پیراهنی لیمویی رنگ همراه با برشهای خلاقانه و گلهای ریز که تن ماری را پوشانده بود. هچنین آرایشی از موهایش که بر روی شانههای ظریفش نقش بسته است. این خلاقیت و توصیف لباس در روند داستان نماینگر تاثیر جنگجهانی اول و دوم را در صنعت مد و فشن به تصویر میکشد و بیانگر وقوع داستان در پسادوران جنگ است.
و اما مورسو، شخصیت اصلی داستان که در چهار چوب قراردادی اجتماعی نیست بلکه قواعد بازی مخصوص به خودش را دارد با پوششی جال در داستان توصیف میشود. نویسنده در ابتدا این بازی را در فوت مادر مورسو به تصویر میکشد آن هم با بیان این جمله: در جامعهٔ ما هر کس که در تدفین مادر نگرید، خطر اعدام تهدیدش میکند. کفشهای نوک تیز چهارگوش، شلوار پارچهای نازک و راحتی (پیژامه) همراه با کت های پشمی ضخیم و بلند. این توصیفات ما را به فردی میرساند که در امواج خود سرگردان است و این سرگردانی او را نسبت به جامعه بیگانه کرده است.
نحوه توصیف لباس شخصیتها در طول داستان
تا اینجا در ارتباط با تاثیرگذاری توصیف لباس در نوشتههای خود آشنا شدید از اینجا به بعد با نحوه توصیف و کاربرد آنها در نوشته آشنا خواهیم شد.
نکته:
توصیف لباس، هنگامی که در طول روایت داستان به طور طبیعی ظاهر شود بهترین عملکرد را دارد. داستان را هرگز نباید در یکجا متوقف کنید تا صرفا به توصیف مثلا بند کفش یا پیراهنی یک کاراکتر بپردازید و ذهن مخاطب را از روند و ماجرای اصلی پراکنده و دور کنید.
در اینجا برخی از نکات نوشتاری را به منظور خلاقانهتر شدن روند داستان معرفی و بررسی خواهیم کرد. به منظور درک بهتر از مطالب گفته شده میتوانید به بایگانی مد و سینما مجله کمد سارک مراجعه کنید.
۱-لباس را در توصیف اولیه از شخصیت خود ادغام کنید.
اولین باری که خواننده با یک شخصیت در داستان شما آشنا می شود باید درک کند که چگونه لباس میپوشد. این امر خواننده را به شناخت نسبی از حالات روحی و سلیقه شخصیت داستان شما نزدیک میکند.
۲-حتما در زمینه مد و فشن حداقل مطالعه عمومی داشته باشید.
چرا که به کار بردن کلمات درست و اصول در توصیفات شما نقش اساسی دارد. به طور مثال اگر شخصیت اصلی داستان شما پیراهن ابریشمی به تن دارد توصیف و صحبت در ارتباط با نازکی، شفافیت و یا نوع پارچه تاثیر بهسزایی بر روی خواننده خواهد گذاشت.
۳-لباسهایی را انتخاب کنید که متناسب با محیطی هستند که داستان شما در آن به وقع میپیوندد.
به طور مثال اگر در حال توصیف محیط اجرای یک سیرک و یا بندبازی هستید، لباسها را متناسب با شرایط حضور در آن محل به عنوان حضار و یا بازیگر، توصیف کنید.
۴- پوشش را با شرح کار شخصیت داستان ترکیب کنید.
به طور مثال اگر در حال توصیف یک ابر قهرمان هستید از نحوه قرارگیری شنل آن در مواجه با باد و یا پرش از یک ساختمان بلند بنویسید و یا به توصیف چکمههای محکم آن در مقابل قرارگیری با حوادث مختلف بپردازید.
۵-به شخصیت داستان خود اجازه دهید که لباسش را خودش انتخاب کرده و تغییر دهید.
کاراکتر داستان شما میتواند با توجه به اتفاقاتی که سر راهش قرار میگیرد تغییراتی در پوشش خود به وجود بیاورد. در همین خصوص توجه شما را جلب می کنم به داستان کتاب چراغها را من خاموش میکنم، اثر زویا پیرزاد. زویا در این کتاب نگرشی به زن در ادبیات مدرن و مقایسه زنان ارمنی و ایرانی در آزادی بیان دارد. وی این آزادی را در پوشش و بیان شخصیتهای داستان بیان می کند. شخصیت اصلی داستان کلاریس، زنی بیآرزو، بی اعتراض و در کل درونگرا است. در طول داستان تغییرات حال و احوال کلاریس، زمانی که قهرمان رمانهای عاشقانهاش را مییابد، میتوان تغییر پوشش و استفاده از اکسسوری را در او دید. نکته جالب اینجاست که نویسنده بیشتر از هر چیزی با توصیف لباس به شخصیتپردازی پرداخته است در همین خصوص برخی منتقدان توصیفات او را سطحی انگاشتهاند.
۶-برای جدا کردن شخصیتها از لباس استفاده کنید.
تفاوت بین دو شخصیت را با توصیف لباسهایشان نشان دهید. بگذارید بگوییم شما درحال توصیف دو شخصیت هستید که برای کار مصاحبه میکنند. یکی لباس اسپرت برتن دارد و دیگری با پوششی رسمی در مصاحبه حاضر شده است. خواننده میتواند جنبههای رفتاری هر دو فرد را در داستان استنباط و مقایسه کند.
با توجه به موارد ذکر شده میتوانید شخصیتپردازی درست و کاملتری در قصه خود داشته باشید. در ادامه توجه شما را به داستان کتاب Colette جلب میکنم.
Colette، نویسنده فرانسوی که فمینیسم از او سخن میگوید، در نگارش اولین کتاب خود به نام کلادین در مدرسه به نحوی شخصیت اصلی داستان را توصیف میکند که دختران شروع به پوششی مشابه با کلادین میکنند. پراهنی ساده و مشکی با یقهای گرد و سفید رنگ و با موهایی خرگوشی شکل و کوتاه. به قدری توصیفات این نویسنده از شخصیت داستان واضح و شفاف است که خواننده سلیقه و علایق او را شناخته و تمایل دارد خود را وارد دنیای کلادین کند. مثل او لباس بپوشد و رفتار کند.
کلادین دختری بازیگوش و رویاپرداز است که هیچی جلودار او نیست. در همین خصوص میتوان دریافت که توصیف لباس هر شخصیت در طول داستان چقدر میتواند بر روی خواننده تاثیر بگذارد.
امیدوارم از خواندن این مطلب لذت برده باشید.
یک پاسخ
ممنونم از این راهنمایی خوبتون.
یه سوال دارم، اگه کسی اطلاعات دستی در مورد نوع لباس و پارچه و مدلا نداشته باشه؛ چطوری باید این اطلاع و بدست بیاره؟