ادبیات یک کاتالیزور خلاق و ثابت برای فعالیت طراحان مد و فشن است. مد و ادبیات نمای یک پرسپکتیو هستند به این صورت که علی رغم وجود دو بستر متفاوت، موجب شکلگیری ساختار یکدیگر میشوند.
ادبیات، ذاتا منحصر به فرد و شخصی است و مد نیز همچنین رفتاری دارد. از این رو میتوان آنها را شبیه به هم دانست. به قول کوکو شانل: مد چیزی نیست که فقط در لباس وجود داشته باشد. تفکر شانل گواه بر وجود ساختاری ارگانیک و عاشقانه بین مد و ادبیات است. به روایتی دیگر ادبیات اولین رسانه خلاق برای طراحان است که خود را در آن مییابند.
یک خوانش خوب، کیفیتی بی انتها دارد و هرگز از مد نمیافتد و یا با تقلید از Tony Cane-Honeysett (نویسنده، عکاس و تهیهکننده): ترندها ممکن است از مد بیافتند اما سبک هرگز از مد نمیافتد. ادبیات با وجود تنوع خواندنی و جذابیت بیپایانش، اصالت دارد و آن هم سبک است.
مد، سبک را از ادبیات وام میگیرد.
در اینجا قصد داریم ضمن پرداختن به تفاوت هر یک از این دو مورد (مد و ادبیات) به تاثیری که بر یکدیگراز نظر سبک و الهام میگذارند بپردازیم. همچنین در ادامه با برخی از فعالان این عرصه و گفتههایی از کتابهای ادبی مختلف آشنا خواهیم شد.
پس تا پایان مطلب با ما همراه باشید تا ببینید مد بدون ادبیات و خوانندگان معاصر آن، هویت خود را میبازد.
تقابل میان صنعت مد و فشن و ادبیات
نویسندگان به منظور آشنایی و هویت بخشیدن به شخصیتهای داستان از فرهنگ مد الهام میگیرند و بلعکس.
این درحالی است که به گفته برخی منتقدان نمیتوان ادبیات را بازتابی صحیح و کامل از مد دانست. اینجاست که تقابل بین این دو اصل شکل میگیرد در این رویارویی، مد بر سستی استوار است و ادبیات و هنر بر قانون. مد، زودگذر است و اما ادبیات، ماهیتی ابدی دارد.
مد و فشن فقط نوعی زشتی است و دروغ و البته غیر قابل تحمل. وگرنه چرا باید مجبور باشیم هر ۶ ماه یکبار آن را عوض کنیم؟ کاملا واضح است. اگر چیزی زیبا و بر پایه منطق (دو ویڑگی نادر که با هم ترکیب میشوند) باشد، تغییرش نمیدهیم بلکه بر اساس آن زیباییهای دیگر را خلق میکنیم.
Oscar Wild، نویسنده و یا فعال مد؟
به دنبال شکلگیری این رویایی، Oscar Wild (نویسنده روسی و سردبیر مجله مد (The Woman’s World)) با انتشار مقاله مد و کتاب فلسفه لباس (در مقاله Oscar ، هدف تجلیل و صرفا پرداختن به دنیای مد نیست، اما کاملاً یک شکل فعالانه دارد.) به سرکوب ظلم و ستم مد پرداخت. چرا که Wild در دورهای زندگی میکرد که جامعه خواستار پوششی سخت برای زنان بود که دور کمر آنها را تا 16 اینچ کاهش میداد.
در همین راستا او در نوشتههای خود پیشبینی کرد که زنان به طور فزایندهای از مد مردانه استقبال میکنند. در نوشتهها و داستانهای او نشانی از همسانی و شباهت در پوشش زنان و مردان بود چرا که Oscar معتقد بود، لباس همیشه از شباهت کار پیروی میکند و سعی داشت تا جایی که ممکن است مد را از فضای جنسیت زده به تمایز شغلی سوق دهد. البته لازم به ذکر است که پوشش مردم در جنگ جهانی دوم مثالی از راستی پیشگویی Wild بود.
در همین راستا مد و ادبیات در ذهن بسیاری از مردم تبدیل به یک طلسم فانتزی شد. چرا که آنها با تصور و هویت بخشیدین به شخصیتپردازی نویسنده آن را در قالب مد و فشن به نمایش میگذارند.
شخصیتهای داستانی الهام بخش میشوند؟
مد، برخی از ماندگارترین نمادهای خود را از ادبیات گرفته است. مانند پوشش شخصیتهای: Anna Karenina, Holly Golightly, Gigi, Jane Eyre, Orlando, Miss Havisham و… این شمایلها ابتدا با قلم تبدیل به مد شدند (با حفظ اصالت و سبک) و تا به امروز الهام بخش بسیاری از طراحان هستند.
به طور مثال در هفته مد مسکو اکتبر ۲۰۱۷ که با هدف به نمایش گذاشتن مد روسی در عرصه بینالمللی با حضور ۷۰ طراح برگزار شد، طراحیهای عروسکهای ماتریوشکا و آنا کارنینا (نوشته لئون تولستوی، نویسنده روسی)، به دنبال ایجاد یک رویکرد مدرن و مینیمالیستی به نمایش درآمدند.
همچنین به دنبال ساخته شدن فیلم آناکارنینا در سال ۲۰۱۲ با بازیهای فراموش نشدنی Keira Knightley, Jude Law و….. میتوان این مد را که برگرفته از تصویر پردازی و تجسم خلاق خواننده از کتاب است، به وضوح دید.
جواهرات Chanel و لباسهای Balenciaga می توان نمادی از مد کارنینا و حضور فمینیسم در صنعت مد و فشن دانست.
در همین خصوص Vouge در قالب متنی کوتاه، مد کارنینا را نمادی از نزیک شدن به خنکها و مد پاییزی میداند که البته برای بهرهمندی از آن نیازی به پوشیدن لباسهای گران قیمت نیست بلکه با داشتن اکسسوری و آرایش موی او میتوان قدرت و زنانگی را به رخ کشید.
کتاب بخوانیم!
مد هویت خود را از نویسندگان و بینندگان معاصر خود می گیرد. همانطور که یک طراح میتواند ما را با طراحیهای خود اغواء کند، یک نویسنده خوب هم میتواند شخصیتهایی را مطابق با تواناییهای ذهنی ما طراحی، توصیف و به تصویر بکشد.
به طور مثال Virginia Woolf (نویسنده انگلیسی) در اولین اثر خود Mrs. Dalloway میگوید: چیزهای ساده و بیهوده (لباسها) مهمتر از اجزای دیگر اتاق در گرم نگه داشتن ما هستند.
و یا جرج برنارد شاو در کتاب بانوی زیبای (My Fair Lady) من درباره لیزا این گونه مینویسد: این دختر گل فروش، لیزا است و در حدود هیجده تا بیست سال از سنش میگذرد، قیافهاش چندان خوشایند نمیباشد. یک کلاه حصیری آغشته به گرد و غبار به سر دارد که موهای ڑولیدهای که رنگ طبیعی خود را به جهت چرک و کثافت از دست دادهاند از اطراف آن نمایان است. یک کت گشاد با دامنی قهوهای رنگ و یک پیشبند زبر و خشن همه پوشاک او را تشکیل میدهد. پوتینهایش از شدت پوسیدگی قابل پاک کردن نیست.
نمایش این کتاب در فیلم My Fair Lady با بازی درخشان ستاره معصوم سینمای هالیوود Audrey Hepburn در سال ۱۹۶۴ منتشر شد.
توصیف ترلان از زبان فریبا وفی
فریبا وفی در توصیف ترلان اینگونه مینویسد: اما عنوان پاسبانی در نظر بقیه خیلی راحت، مثل کلاهی که اندازه سر ترلان باشد به او چسبید.می گفتند ترلان برای خودش یک پا مرد است.
همیشه شلوار میپوشید. مثل مردها محکم دست میداد. عکس هیچ خواننده و هنرپیشهای را توی کیفش نمیگذاشت. اگر در آیینه نگاه میکرد، قصد تماشای چهرهاش را نداشت، در پی پیدا کردن نشانههای پنهان سرنوشتی دیگر بود. در خیال گاهی یار ستارخان میشد و با لباس مردانه در سنگر میجنگید.
Sonia Rykiel (طراح فرانسوی)، در اولین کتاب خود با نام And I Want Her Naked (Et je la voudrais nue) که در سال ۱۹۶۸ منتشر شد به محوریت دغدغههای یک زن طراح و مقابله با مسائل زنانگی، مردسالاری و دنیای مصرفگرایانه مد در قالب شعر میپردازد که گویی خود را در میان شخصیتهای گوناگون گم کرده و به دنبال خود میگردد و این مبنی طراحیها و دیدگاه او به این صنعت است.
سخن پایانی:
هر یک از ما داستان مربوط به خود را داریم. داستانی که حداقل برای خودمان جذاب، منحصر به فرد و شنیدنی است. چیزی که ماهیت و حکایت شما را برای دیگران جذاب میکند شناخت اصالت و سبک در روایتی است که از خود دارید. پس حتی لحظهای نسبت به احوالات خود بی توجه نباشید. آنها ادبیات ما هستند در پوششی که داریم. به وقت ادبیات عاشقی، بارانی میپوشیم، هنگام ترس آستین لباسهای خود را پایین میکشیم و…
لباسهایمان ادبیات ناخودآگاهمان هستند. نسبت به داستان خود بی توجه نباشید.