همیشه دوست دارم پایم را بگذارم آن طرف مرز، آن طرف چهارچوبهای کشیده شده، پشت خط نبایدها. اصلا به نظرم دنیای ایدهآل برای زیست همهی موجودات همین دنیای بدون مرز است. به خاطر همین فکرها دیپلم نمایش گرفتم، رفتم سراغ لیسانس ادبیات نمایشی و بعد هم کارگردانی سینما که برایم کلید جادویی زیستن در جهان امروز است. بعد تصمیم گرفتم چشمم را بیشتر باز کنم. خانههایی را پیدا کنم که درهایشان برای بزرگ فکر کردن، آزاد فکر کردن، و دست به عمل زدن به شکلی دوست داری باز است. دنیای فشن، فارغ از بخشهای تجملاتی و رنگ و لعابدارش، برای من این خانهی بدون مرز است که درهایش را به روی همه باز میکند و در کنار همهی قضاوت راه خودش را میرود. و حالا دلم میخواهد توی دنیاهای مورد علاقهی خودم غرق شوم و از سمت یکی به دیگری شنا کنم و سینما را در فشن و فشن را در سینما پیدا کنم، و برای چند خط هم که شده لذت غرق شدن در این بیمرزی را با دیگران به اشتراک بگذارم.
Completing this form is to improve the content of the magazine.